شیرین ترین

مامی کیانا و پانته آ جون

شیرین ترین

مامی کیانا و پانته آ جون

اولین حرکت

سلام

دیروز دخترکم برای اولین بار سینه خیز رفت. یعنی بطور مداوم و پیوسته به سمت جلو حرکت کرد. قبلا به سمت عقب میرفت و به اطراف میچرخید تا خودشو به جایی که میخواست میرسوند اما از دیروز کاملا به سمت جلو حرکت میکنه.مامانی دیروز صبح واسه اولین بار این عملش رو دیده


سومین دندون

شیرین خانمم 

عصرجمعه پیش یعنی 94/9/27 متوجه سومین مروارید کوچولویی شدم که توی دهنت رشد کرده.

این روزا به غایت شیرین شدی و دل کندن ازت سخت تر. تموم روز قیافه خندونت جلو چشم ام هست.

عاشق اینی ک من یا مامانی موهامو نو شونه کنیم یا دوباره ببندیم.

ثبت اولین دندون

دو هفته اس که چیزی واست ننوشتم

هر روز شیرینتر از روز قبل میشی  دلبندم.

دو شنبه  ،چهارم  ابان، ساعت 6 عصر متوجه اولین دندونت  شدم. میخواستم با یه تکه سیب  لثه تو بخارونم که تیزی  شو حس کردم.

مبارکت باشه مامانم. ب توجه به شرایط  نامساعد خونه(نصب کابینت) و دست مامانی که اسیب دیده هنوز فرصت  آش پختن پیدا نکردم. 

قول میدم تا اخر هفته این کار رو انجام بدم.


هه ماما

عزیز شیرینم

ای روزها خیلی  بهونه گیر شدی.

اضطراب جدا شدن  از من ،کم شیر شدنم و خستگی  دلایلش هست.

امیدوارم بتونم این روزها  رو بخوبی پشت سر بزاریم.

چهار شنبه عصر نذری که پارسال واست کرده بودم رو  ادا کردم. انشالله خدا قبو ل کنه. 

شما هم  اروم نبودی . و کلی غر زدی که زودتر بیام بغلت کنم . و مدام به لحن  عنوان  متن منو صدا میکردی.

امروز  تاسوعا ست. هوای بیرون گرفته است. تو و بابایی هنوز خوابید. میخوام واست پوره سیب زمینی درست کنم. 

به به

دختر قشنگم که هر روز بانمک تر و  باهوش تر میشی

دیشب یعنی یکشنبه 26 ام مهر 94 واست حریره بادوم پختم. نا اروم بودی و بغلت کردم . در حال همزدن غذات خوب دقت کردی و وقتی چشمت به  قاشق غذای خودت افتاد خیلی  قشنگ گفتی  " به". 

فرایند رشد تو و هوشیار شدنت در برابر جهانی که نمیشناسی برای من فقط و فقط یه اسم داره . "معجزه"